سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
همه چی از هر جا
من یک طراح سایت(و الان طراح صنعتی) و یکی از فارق التحصیلان دانشگاه آزاد هستم و برای ایجاد جامعه ای آباد و آزاد گام بر میدارم. به امید ایرانی آباد
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 26
کل بازدید : 104880
کل یادداشتها ها : 48
خبر مایه


< 1 2 3 4 5

امروز بعد از سه سال دوباره وارد وبلاگم شدم.

اینجا یی که الان هستم هوا بسیار سرده.

اما سرعت اینترنتش بسیار عالی یه.

تقریبا بعد از 6 تا شغل عوض کردن و 2 سال هم خدمت مقدس سربازی، تونستم خودم رو به اینترنت برسونم.

و الان هم در شغل جدیدم به عنوان طراح صنعتی مشغول به کارم.

 

چنتایی هم ربات طراحی شده که سعی میکنم اطلاعاتشونو روی وبسایت بزارم که شما هم ببینیدشون.


  

بعد از 3 هفته کار شبانه روزی با کامپیوتر و سی ان سی که توسط من و همکارم انجتم گرفت یک ربات پرنده به عرصه آسمانها وارد شد.

اطلاعات این پرنده رو به زودی در این وبلاگ قرار خواهیم داد.


  

امروز سه هفته از بستری شدن من در بیمارستان میگذره. فقط یه دوست قدیمی به دیدن من میاد واقعا ازش متشکرم.

 

تو این سه هفته که همش به استراحت گذشت فقط تونستم یک طرح برای ربات راهرو تنگ بزنم. این ربات که در حال حاضر آخرین طرح منه یه طرح محکم و فانتزی داره توانایی بالا رفتن از پله و با زاویه 54 درجه از محور 2 که در امتداد طول ربات هست توانایی مانور داره دارم رو طرح نهایی کار میکنم فعلا اسمش رو گذاشتم «اورانیوم» دیروز رو اینترنت یه کاتالوگ از یه باطری اتمی دیدم البته یه طرح بود ولی اگه داشتمش تا 80 سال احتیاجی به باطری برای منبع انرژی ربات هام نداشتم. راستی یه خبر خوب که الان پرستار بهم داد اینکه من 2روز دیگه مرخص میشم.


  

امروز به خوندن آن نسخه میپردازیم.

تقریبا به مدت 2 سال من همش توی اتاقم یا بهتر بگم کارگاهم مشغول کار بر روی پروژه هام بودم. البته روزهایی که باید به دانشگاه میرفتم از صبح تا عصر دانشگاه بودم بعدش هم تو اتاقم.

دکتر یا بهتر بگم اون آقای روانکاو برای من یک نسخه پیچید. توی این نسخه همه چی بود الا دوا عملا یک برنامه جامع و کار آمد(البته یکم جای تعجب هم داشت)

-         هر روز صبح ساعت 6 تا 7 بیدار باش

-         نماز و ورزش صبح گاهی و صبحانه متفارف

-         10 دقیقه آهنگ به سبک pink fluid و Joe Satriani

-         ساعت 10یه لیوان شیر با یک حبه خرما سیاه (البته روی سیاهش تاکید خاصی داشت!!!!)

-         و تا ساعت 12 کارهای روزانه (یا هرکاری که دوست داشتی)

-         10 دقیقه روی یک سطح صاف و خنک دراز کش و به آهنگهای مورد علاقت گوش بده.

-         بعد اگه اذان شده بود نماز و خوردن غذا و 30 تا 20 دقیقه استراحت برای تعادل شکم.

-         بعد هم تا عصر تقریبا موقع اذان کار

-         بعد هم نماز و یک دوش آب سرد و باشگاه و بعد هم شام و تلویزیون.

 

نکته تست کنکور: سعی کن برای خودت یه دوست پیداکن (از هر نوعش دختر یا پسر) فقط یادت باشه نوعش هیچ فرقی نمی کنه مهم اینه که بتونه محرم اسرارت باشه و بهت خیانت نکنه.

 

نکته : سعی کن موقع کار کردن یه آهنگ زمینه ترجیحا با کلام پخش بشه که موقعی که داری کار میکنی یکم از استرس محیط کارت کم کنه.

 

خوب این نسخه دکتر بود. من حدود یک سال دست و پا شکسته رعایتش کردم و از اون انزوای وحشت ناک در آومدم.

از فردا میخوام مباحث رباتیک رو که دو سه ساله باهاشون آشنا شدم برای شما دوستان روی اینترنت بیارم. امیدوارم که بتونم تمام دانسته هایم رو در اتیار دیگران قرار بدم.


  

چقدر خوبه که یه آدم همزمان با انجام کار های سنگین و هجیم علمی یه کار هنری هم انجام بده.

سه سال پیش به توصیه یکی از دوستان با یک متخصص روانکاو ملاغاتی داشتم و باهاش در مورد سبک زندگیم نوع کاری که انجام میدم و هرچی که داشتم و نداشتم صحبت کردم. اون هم در انتها خیلی دوستانه بهم گفت که من یک دیوانه تمام عیار ام، از اون مدلی که وقتی یه فکری تو سرشون می یوفته اون میسازنش بعد تازه بهش فکر میکنن که به چه دردی میخوره.....

 

بماند من اون روز از دستش خیلی ناراحت شدم ولی امروز میبینم که واقعا درست میگفت.

یک ماه پیش دوباره رفتم پیش همون روانکاو با کمال تعجب دیدم که منو خیلی خوب و کامل به یاد آورد.

ازش معزرت خواهی کردم و گفتم که حق با اون بوده. دوباره باهام صحبت کرد، و بهم گفت همه این کارایی که کردی در جای خودشون خیلی خوب اند ولی تو برای روحت چیکار کردی...!!!!؟؟؟؟

 

ببخشیند!!!!

 

یعنی منظورش چی بود. بهش گفتم یکم برام بازش میکنی. اونم ازم چنتا سوال پرسید.

گفت تو بجز این کارها که همشو تنها انجام میدی چه کار دیگری انجام میدی؟

منم گفتم: هر چند هفته یک کتاب میخونم.

گفت: چه کتابی؟

-         خوب کتابهای علمی و رفرنسهای اینترنتی مرتبط با کارم.

-         خوب اینا که فقط بدرد شکمت میخوره. من منظورم کتابهای داستان شعر و ازینجور چیزاست

-         بابا دکتر جان منو چه به این کارا من وقت خواب هم ندارم چه برسه به ایم چرت و پرت ها.

-         نگفتم تو دیوونه ای پس حق بده که اینو بهت بگم.

 

خلاصه نتیجه 2 ساعت بحث و گفتگو شد یه نسخه خوندنی برای روح بنده.

 

خوب برای امروز فعلا کافیه باقیش برای فردا.



  

امروز برای اولین بار به وبلاگ خودم جان میدهم تا بتوانم گامی کوجک هرچند ارزنده بردارم.

 

امروز برای دومین بار ربات هامستر 1 ام رو بازسازی کردم و روی برنامش کار کردم. با برنامه جدید و چنتا سنسور تونستم برای لابیرنت مقدماتی آمادش کنم. امید وارم که بتونم تو این وبلاگ تمامی اطلاعاتم که در ارتباط با رباتیکه رو بگنجونم.

 


  
+ :-o






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ